وقتی خدا عالم را خلق کرد، برای نشاط و سرزندگی و سعادت عالم، میبایست خون را در رگهای عالم به جریان درآورد، وگرنه عالم موجودی خشک و بی روح بود که اهل آن در نیستی محض نابود میشدند.
و خدا خون خود را آفرید، دردانه خلقت را خلق کرد تا به خلق و خالق و مخلوق معنایی تازه بخشیده باشد، اینچنین شد که خداوند حسین (ع) را خلق کرد.
حسین (ع) دردانه عالم است و خدا سلام میدهد به خون خود، در زیارت عاشورا – السلام علیک یا ثارالله – جلوه ای از ناز خداست.
چه شده است؟
قبل از قرار گرفتن در هر رویدادی باید دانست که چه قرار است اتفاق بیفتد، چه شده است و چه خواهد شد و جایگاه من در این رویداد چیست؟
مُحرم از آن رویدادهاییست که قرار است مَحرم بار بیاورد و هر شب باید گامی باشد برای رسیدن به مقصود و از آنجا که عرفا فرمودند “کربلا مقصد است و حسین مقصود”، باید راه را شناخت.
روزی از عارفی پرسیدند آقا، اگر به کربلا رفتم دیگر از خدا چه بخواهم، لبخندی تلخ مهمان لبش شد و گفت، چه بخواهی!؟
دیگر چه میخواهی؟ کربلا مقصد است و حسین مقصود، خودش را بخواه، که همهی خیرات عالم در این بزم بذل میشوند.
قرار است هر شب رزقی بگیری، سعی کن از همان شب اول تو را مَحرم کنند تا در این مهمانی اختصاصی حضور پیدا کنی، نکند جا بمانی که بزرگتر از تو هم جام مانده اند در این سفر…!
حسین صدا میزند و این صدا را از همان شب اول گوش کن، از همان موقعی که مسلم بر روی دارالعماره فریاد میزند ای اهل کوفه، حسین تنهاست و شما را زرق و برق درهم و دینار فریب داده؟
رمز مَحرم شدن چیست؟
برای مَحرم شدن باید حس نزدیکی کرد، و این حس آن قدر باشد که غربت حسین را در گرفتگی های غروب جمعه حس کنی و صدای هل من ناصر حسین را از گلوی حسین زمان بشنوی!
بعضیها حس میکنند برای اینکه کسی را درک کنی همین که بگویی درکت میکنم کافیست، حال آنکه این درک کردن ها به ترک کردن می انجامد، چه بسیار کوفی که حسین را درک کردند ولی عزیز زهرا را ترک کردند.
راستی چرا؟
این سوال همیشه برای تاریخ مطرح بوده، که هجده هزار نامه چه شد؟ و چه شد که حکومت هفت ملیون نفره پیامبر، هفتاد نفر بیشتر برای دردانه پیامبر نگذاشت و چه بسا همین مسلمان نام ها با هستی اسلام مخالف بودند؟
پاسخ ساده است، برای عاشق بودن باید صد در صد عاشق بود، کربلا نشان داد فقط عشاق صد در صدی حسین با حسین ماندند و آنانکه حب حسین را هم داشتند ولی دل به حسین نداده بودند مانند توابین اشک ریختند فقط…
حسین تواب نمیخواهد! حسین دلداده میخواهد
حرف آخر برای شب اول، حسین فقط توبه کن نمیخواهد، آنانکه همیشه فقط در پی توبه کردن بودند گریه کردند ولی بعد از حسین.
حسین دلداده میخواهد، برای دل دادن به حسین باید دل بدهی به هر که حسین او را دلداده میخواند.
دلبر زمانت را بشناس و دلت را بگذار همان جایی که عاشورایی ات کند، و اگر این چنین شود فکه مکه میشود و هویزه کربلا، شلمچه قتلگاه میشود و صدای یا حسین عاشورائیان از حنجره مادر شینده میشود.
محرم نیامده تا تو را در بند زمان کند، آمده تا تو را از قید زمان ها رها کند!
همین برای شب اول، شب های بعد هم منتظر ما باشید…!